یاسر شادمانی، فرزند سردار سپهبد شهید علی شادمانی، فرمانده قرارگاه خاتمالانبیا (ص)، معتقد است نگاه پدر شهیدش به جنگ با رژیم اسرائیل، نگاه حاصل از فلسفه انقلاب اسلامی بود. به گفته وی، شهید شادمانی جنگ با اسرائیل را قطعی و حتمی میدانست و فرماندهان ما در عرصه نظامی، حدود یک سال پیش، به خاطر تهدیداتی که کشور را هدف گرفته بود، آمادگیهای لازم را انجام دادند. متن پیش رو مشروح روایت یاسر شادمانی درباره سیره و سبک زندگی، شخصیت و اندیشههای سردار سپهبد پاسدار شهید علی شادمانی، فرمانده فقید قرارگاه خاتمالانبیا (ص) است.
فضای خانواده سراسر مهربانی و صمیمیت بود
شهدایی که در نظام اسلامی رشد کردند و به فیض شهادت نائل آمدند، همگی پیرو مکتب حضرت امام خمینی (ره) بودند. امام با صلابت و قاطعیتی مثالزدنی در مقابل جبهه استکبار ایستادگی کردند، اما در عین حال نسبت به ملت و خانواده شان نرمخو و مهربان بودند و فضایی سرشار از احساس و محبت داشتند. این ویژگیها در شهدا هم دیده میشد، یعنی قاطعیت در انجام وظایف و در عین حال نرمخویی، محبت و رفتار عاشقانه و عاطفی در محیط خانواده و میان مردم، مخصوصاً خانواده شهدا. وقتی دور هم جمع میشدیم، شاید برای کسانی که با فضای فرماندهان و کادر نظامی آشنا نیستند، باورکردنی نباشد و اینطور تصور شود که اینها در خانه فضای خشکی دارند، اما وقتی به منزل پدر میرفتیم، ایشان خودشان اسباب پذیرایی را میآوردند و با همان روحیه ساده و بیریا از بچهها و میهمانان پذیرایی میکردند. محبتشان بیمنت و صادقانه و فضای خانوادهشان سراسر مهربانی و صمیمیت بود.
همیشه به آینده کشور امیدوار بود
گاهی با وجود اغتشاشها و درگیریها، ایشان بسیار به آینده کشور امیدوار بودند. همیشه دغدغههای ما را با دقت گوش میدادند. به ما میگفتند به آینده امیدوار باشیم و تأکید داشتند که باید محاسبات الهی را در مسیر انقلاب در نظر بگیریم و در تحلیل مسائل مربوط به انقلاب، نظام قانونمندیهای الهی و نصرت الهی را در نظر داشته باشیم. توصیهشان این بود که این تلخیها، آشوبها و مشکلات گذرا هستند. ما آن زمان فکر میکردیم شاید این حرفها صرفاً از نگاه یک فرمانده برای دلگرمی دادن باشد، اما حالا میبینم که ایشان واقعاً آینده را میدیدند. جبهه استکبار تلاش میکرد در کشورهای اروپایی فضای ضدارزشی به وجود آورد، اما امروز میبینید که پرچم ایران حتی در همان کشورهای اروپایی برافراشته است. ایشان به الطاف الهی با جان و دل ایمان داشتند و همیشه پرامید و بانشاط بودند. هیچیک از بحرانها و اغتشاشات، او و فرماندهان ما را ناامید نمیکرد.
جنگ با اسرائیل را حتمی میدانست
نگاه پدر به جنگ با رژیم اسرائیل، نگاه حاصل از فلسفه انقلاب اسلامی بود. ایشان انقلاب اسلامی را یک انقلاب آخرالزمانی میدیدند و جنگ با اسرائیل را قطعی و حتمی میدانستند. فرماندهان ما در عرصه نظامی، حدود یک سال پیش، به خاطر تهدیداتی که کشور را هدف گرفته بود، آمادگیهای لازم را انجام دادند. این آمادگیها نشاندهنده هوشیاری و تلاش مستمر در برابر تهدیدات رژیم و امریکا بود تا بتوانند از کشور بهتر محافظت کنند. بخشی از این آمادگیها در قرارگاه خاتمالانبیا همراه با سردار رشید و سردار باقری، درباره امکانات و زیرساختهایی که برای جنگ در این یک سال اخیر مهیا شده بود، برمیگشت. البته به دلیل شرایط امنیتی و تهدیدات موجود، بیشتر این موضوعات به صورت محدود اطلاعرسانی میشد. همه فرماندهان در شرایط حساس، کاملاً هوشیار و آماده بودند و همیشه برای حفاظت از کشور، چه در شرایط عادی و چه در شرایط بحرانی، تمام تلاش خود را به کار میبستند. همان شبی که حمله شد، فرماندهان در آمادهباش کامل بودند، اما موضوع اصلی تهدیدات دشمن مسائل هستهای بود و کسی نمیدانست که دشمن از همه مرزهای انسانی و حتی قواعد مرسوم جنگ عبور کرده و به شهرهای ما حمله میکند.
میگفت ملت ایران همراه با پشتوانهای قوی است
گاهی دوستان از ما میخواستند شبهههایی که درباره زمان وعده صادق۳ دارند را از پدر پرسوجو کنیم. مثلاً درباره اینکه گفته میشد نظامیها محافظهکار هستند و چرا وعده صادق۳ عملیاتی نمیشود، بپرسیم. ما وقتی این موضوع را با پدر مطرح کردیم، ایشان بر این موضوع بسیار تأکید داشتند که کشور آمادگی کامل دارد و هیچ کمبودی در این زمینه نیست. با این حال، میگفتند در نظام حکمرانی و تصمیمگیری، فقط آمادگی فرماندهان و قواعد نظامی کافی نیست و عامل مهمتر دیگر، در نظر داشتن پیوست اجتماعی برای رسالت انقلاب اسلامی است. ایشان تأکید داشتند که نظام جمهوری اسلامی در طول عمر خود با عقلانیت راهبردی شیعی توانسته در دل مستضعفین جهان نفوذ پیدا کند و این عقلانیت و پیوست اجتماعی لازمه صدور انقلاب ما به همه مرزهای دنیاست. به برکت همین نگاههای راهبردی فرماندهان و مسئولان کشور است که امروز پرچم جمهوری اسلامی در پایتخت کشورهای اروپایی ازسوی مردم پاکطینت و آزادیخواه برافراشته میشود. نگاه ایشان به آمادهسازی کل کشور و منطقه و افکار عمومی دنیا برای نفوذ تصمیمات نظام در دلها و قلبهای ملتها بود و همیشه تأکید داشت که ملت ایران یک ملت همراه با پشتوانه قوی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی است. همیشه میگفت اگر مسائل و قضایا به خوبی برای مردم تبیین شود، مردم با ما همراه خواهند بود. نمونه آن هم آمادگی نظامی کشور بود که در عملیات وعده صادق۳ به خوبی نشان داده شد. انجام ۲۱حمله مقتدرانه به شهرهای رژیم صهیونیستی، گواهی بر این آمادگی و هماهنگی کامل بین نیروهای نظامی و حمایت مردم است. همان روزی که فرماندهان شهید شدند، رهبری، فرماندهان جدیدی از جمله پدر را به فرماندهی قرارگاه خاتمالانبیا منصوب کردند. شبکه ۱۲ یا ۱۴ اسرائیل اعلام کرد که علی شادمانی توانست در عرض ۱۲ ساعت سازمان رزم نیروهای مسلح را بازسازی کند و همان شب حملهای به اسرائیل انجام دادند. این نشان میدهد که همه نیروهای مسلح، تحت توجهات حضرت ولیعصر (عج) و فرماندهی مقام معظم رهبری حرکت میکردند و آمادهباش کامل داشتند. هم فرماندهانی که شهید شدند و هم فرماندهانی که جایگزین شدند، آمادگی لازم را داشتند. اگر فرماندهان ما شهید نمیشدند هم قطعاً وعده صادق۳ با همین شدت و قدرت انجام میشد. همه چیز برای انجام این عملیات آماده بود، اما باید توجه داشت که یک حمله پیشدستانه بدون همراهی و آمادگی افکار عمومی ممکن بود موفقیت لازم را نداشته باشد. امروز میبینیم که پذیرش و حمایت مردم نقش بسیار مهمی در موفقیت عملیاتها دارد و اگر افکار عمومی آماده نبود، این موفقیتها امکانپذیر نبودند.
خون شهدای ارتش و سپاه با هم درآمیخت
دشمن با هجوم ددمنشانهاش فرماندهان ما را به شهادت رساند و فضای ناامیدی و یأس در بین مردم ایجاد کرد. آنها تلاش کردند ما را گرفتار تهمت و شک کنند که فرماندهان دچار خطا شدهاند یا نفوذ در نیروهای مسلح وجود داشته است. هدفشان این بود که جنگ روانی راه بیندازند و مردم را از درون تضعیف کنند، اما ما باید مسائل را به دید الهی و قرآنی نگاه کنیم و از بالا به قضایا بنگریم. مقام شهادت یک مقام والاست، نقطهای است که همه این شهدا در سیر و سلوک عرفانیشان به آن رسیدند. حاج قاسم، رشید، باقری، شادمانی و دیگر شهدا همه در مسیر معنویت به این مرحله رسیدند. مردم خودشان حقایق را خوب درک میکنند و میدانند که ظلم اصالت ندارد و شهادت پایان راه نیست، بلکه رسیدن به مرتبهای بلند است. پس نگذاریم دشمن با جنگ روانی، وحدت و ایمانمان را تضعیف کند. ما در این چند روز جنگ، هیچ ارتباط تلفنی نداشتیم. ایشان صبح جمعه از خانه رفتند و ما در معراج شهدا پدر را زیارت کردیم. آن بحثهایی که میگویند فرماندهان بیاحتیاطی کردند، درست نیست. آن فرمانده نظامی با آن اقتدار و توان بالا این همه سامانه موشکی را آماده کرد تا حمله به اسرائیل انجام شود؛ بعد شما فکر میکنید بدیهیات اولیه را در نظر نمیگیرند؟! در یک سال اخیر، شهید قهرمان ارتشی، مردی با صفا به نام شهید امیر قراگوزلو که مسئول دفتر پدر بود، پل ارتباطی ما با پدر بود و قبل از شروع جنگ هر کاری با پدر داشتیم از طریق ایشان انجام میدادیم. وقتی هم که جنگ شروع شد و ارتباط قطع شد، ایشان همراه با پدر به شهادت رسیدند. ایشان از نیروهای ارتش، گمنام و باصفا بودند. امیر ارتش شهید قراگوزلو، امین فرماندهان ارشد نظامی کشور بود. خون شهدای ارتش و سپاه در اتاق جنگ قرارگاه خاتمالانبیا با هم درآمیخت. همه اینها نشاندهنده وحدت و هماهنگی کامل میان نیروهای مسلح کشور است.
فرماندهان شهید نماینده کل مردم ایران هستند
علی شادمانی نماد تمام ایران بود، نه فقط علی شادمانی، بلکه شهید غلامعلی رشید و شهید محمد باقری؛ همه فرماندهان شهید نماینده کل مردم ایران بودند. مردم ایران همیشه در مقابل استکبار مقاومت کردهاند و هرگز زیر بار ظلم نمیروند. این یک ویژگی ذاتی ماست و همه مردم در این مسیر آماده و متحد بودند. آن جوانی که غرب و جامعه غربی سعی کردند سبک زندگی او را نمایش دهند و بگویند که پشت نظام نیست هم با نظام همراه شد. همه جوانها با سلیقههای مختلف پشت نظام ایستادهاند، چون فرمانده کل قوا و فرماندهان نظامی محبوبیتشان را در منطقه و حتی در اروپا داشته و دارند. آنها هوشیارانه پشتیبان نظام بودند.
برکتی به غایت اتحاد و انسجام ملی
در یک سال اخیر، فرماندهان نظامی همیشه آمادهباش و مشغول مانور بودند و در این مدت، کمتر فرصت دیدار من با پدر پیش میآمد، اما خداوند توفیق داد که دو هفته قبل از شهادت ایشان، در محل کارشان حضور پیدا کنم. جنگ هنوز شروع نشده بود و آن زمان کاملاً مشغول کار بودند و وقتی خدمتشان رفتم، بسیار جدی و قاطع پیگیر مسائل کاری بودند. با اینکه فضای کار پرتنش بود، نزدیک اذان ظهر بود. حدود ۱۰ دقیقه کنارم نشستند و صحبت کردیم. بعد از شهادت ایشان، خیلی حسرت آن لحظات کوتاه را خوردم و آرزو کردم کاش آن ۱۰ دقیقه، ۱۰ ساعت میشد، اما در این چالش بین عقل و احساس به خودم نهیب میزنم که باید عمل به تکلیف معیار تصمیمات ما باشد. نباید احساس و عواطف ما را از انجام وظیفه باز بدارد. ما معتقدیم این خونها در مسیر مهدویت است. اگر به رجعت و مهدویت و حقیقت نورانی انقلاب اعتقاد داشته باشیم، میتوانیم از این فضا عبور کنیم. همه اینها فدای اهلبیت (ع) و مصیبت اباعبدالله در عاشورا. ما هنوز ذرهای از آن مصیبت را درک نکردهایم، با همه اینها نگاه حضرت زینب (س) «ما رأیت إلا جمیلاً» بود. او پشت پرده را میدید، اما آنچه برای ما ارزش دارد این انسجام ملی است. خون این شهدا، دانشمندان و مردم قهرمان که برای کشورشان فداکاری کردند، باعث ایجاد یک انسجام ملی شده است. برکت این انسجام و اتحاد که ریشه در اسلام و قرآن دارد، برای من و خانواده شهدا کافی است.
در پایان هم میگویم ما فرزندان شهید شادمانی، از نگاه سطحی و سوگواری برای غم پدرگذر کردهایم؛ همه اینها فدای اسلام، قرآن و ملت هستند و هیچ منتی بر گردن ملت نداریم.